یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایههای آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول میشود که ...
در جنگلى در یکى از دهکدههاى انگلستان ، جسد « هرى » کشف میشود . همسرش ، « جنیفر » ( مک لین ) ، یک دریانورد پیر ( گوئن ) ، یک پیردختر ( نتویک ) و یک نقاش ( فورسایت ) به نوبت جسد را مىبینند و هر کدام فکر مىکنند خودشان قاتل هستند .
« دكتر بن مكنا » و همسرش ، « جو » كه همراه پسر كوچكشان براى گذراندن تعطیلات به مراكش رفته اند ، شاهد قتل یك مأمور مخفى فرانسوى مىشوند كه پیش از مرگش به « بن » مىگوید جاسوسان مىخواهند یك سیاستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مى ربایند و زن و شوهر در تعقیبشان به لندن مىروند .
وکیلی جوان به نام «آرتور کرکلند» (پاچینو)، در کارش دچار دردسرهای بسیاری می شود؛ به خصوص وقتی که تصمیم می گیرد دفاع از «قاضی فلمینگ» (فورسایت) را - به اتهام هتک حرمت - بر عهده گیرد...
داستان گروهی متشکل از 5 دختر را دنبال می کند که پس از تبدیل شدن یک عروسی رویایی به یک کابوس، باید در آب های آزاد برای زندگی خود با طبیعت و کوسه ها مبارزه کنند...
در سال 1955، پنج جوان مکزیکی-آمریکایی، به دلیل عشق به بازی، تصمیم گرفتند که چگونه بازی کنند، بنابراین آنها زمین گلف خود را در وسط صحرای تگزاس جنوبی ایجاد کردند.
روایتی از یک خانواده پناهجوی ایرانی در فنلاند که منتظر تصمیم گیری در مورد اینکه آیا به آنها پناهندگی رسمی اعطا می شود یا خیر. این داستان مبتنی بر تجربیات کودکی کارگردان است.