«میشل پوآكار» ( بلموندو )، مردى جوان، بى قید و بند و بیكار، روزى پلیسى را مى كشد. سپس در پاریس با « پاتریشا فرانچینى » ( سیبرگ )، مهاجر آمریكایى آشنا مى شود. میشل به پاتریشا پیشنهاد مى كند كه با هم به ایتالیا فرار كنند. اما...
«مرتل گوردون» (رولندز)، بازیگر مشهور تئاتر که الکلی ست در آخرین روزهای پیش از اجرای رسمی یک نمایش جدید که شوهرش «مانی ویکتور» (گازارا) کارگردان، «سارا گود» (بلوندل) نویسنده و «موریس آرونز» (کاساوتیس) بازیگر مرد نقش اول آن است، اوقات سختی را می گذراند...
«ادوارد لوییس» (گیر)، سرمایه دار نیویورکی، به خیابان گردی به نام «ویوین وارد» (رابرتس) پیشنهاد می کند که در ازای دریافت پول به عنوان راهنما و هم راه، چند وقتی را در اختیار او باشد.
دانش آموزی که معمولاً مشق شب خود را روی ورق پاره می نویسد از طرف معلم تهدید به اخراج از کلاس می شود. یک بچه مدرسهای متوجه میشود که دفتر دوستش را به اشتباه برداشتهاست. بنابر این از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس دهد، اما راه دشوار و درازی در پیش است و فرصت اندک…
با اینکه «کریستی» در دوران کودکی از معلولیت شدید، رنج میبرد اما به مرور زمان نشان میدهد روحیهی سرسختی داشته و از هوش سرشاری نیز برخوردار است. او فقط میتواند از پای چپ خود استفاده کند و سعی میکند با استفاده از آن و از طریق هنر، افکار خو را به دیگران منتقل نماید.
دیویس (جیک جیلنهال) مرد جوانی است که به همراه پدر همسرش (کریس کوپر) در یک شرکت بزرگ فعالیت می کنند. دیویس زندگی مرفه و راحتی دارد و همسرش جولیا (هیدر لیند) را نیز بسیار دوست می دارد. اما پس از اینکه همسرش در جریان یک تصادف کشته می شود، زندگی دیویس سیاه و نابود می شود. بطوریکه او کنترلش بر زندگی را از دست می دهد تا اینکه...